عضو : ورود به سیستم |ثبت |ارسال درخواست
جستجو
[اصلاح ] تئوری سیاه چاله
نظریه سیاه و سفید و یا نظریه رویدادهای سیاه قلم استعاره ای است که یک رویداد را به عنوان یک تعجب به تصویر می کشد، اثر مهمی دارد، و اغلب پس از واقعیت با غرور عقلی، اغلب غیر منطقی است. این اصطلاح بر اساس یک گفتگوی باستانی است که فرض بر این است که قوها سیاه پوستان وجود نداشته است، اما این گفته پس از اینکه قوها سیاه و سفید در وحشی کشف شدند، بازنویسی شد.
این نظریه توسط ناسیم نیکولاس طالب توسعه داده شد تا توضیح دهد:

نقش غیرمستقیم برجسته، سخت پیش بینی و حوادث نادر که فراتر از انتظارات عادی در تاریخ، علم، مالی و تکنولوژی است.
غیر قابل محاسبه احتمال رخدادهای ناچیز پی در پی با استفاده از روش های علمی (به دلیل ماهیت احتمال های کوچک).
تعصبات روان شناختی که افراد کور، هر دو به طور جداگانه و جمعی، به عدم قطعیت و نقش عظیمی از رویداد نادر در امور تاریخی می پردازند.

بر خلاف پیشینه و مشکل "مشکی سیاه" در فلسفه (یعنی مسئله القایی)، "تئوری سحر سیاه" طالب به وقایع غیرمنتظره بزرگ و نتیجه و نقش غالب آن در تاریخ اشاره دارد. چنین حوادثی که به نظر می رسد در معرض افراطی هستند، نقش کلان بیشتری را نسبت به وقایع منظم بازی می کنند.: از لحاظ فنی، در رونوشت علمی "ریسک خاموش"، طالبی ریاضتی مشکل سیاه چاله را به عنوان "ناشی از استفاده از متاپوروباسیون دگرگون" تعریف می کند.
[مشکل القاء]
زمینه.1
شناسایی.2
مقابله با.3
رویکرد معرفت شناختی.4
[بارگذاری بیشتر محتویات ]

Lxjkh 2018@ حق طبع و نشر